.

.

سفید

برای من هفته، شاید هم ماه ، شاید هم سال از بامداد جمعه شروع می شود .
شاید هم تمام می شود .
این زخمه تار لعنتی هم انگار بر دلم من می زند . بی خیال، اتفاقی نیست . لبخندم را حفظ می کنم و به راهم ادامه میدهم انگار نه انگار 5 شنبه شبی در راه است و پایانی . لعنت به این 4 سالی که بزرگ شده ایم . لعنت به من که اینقدر کم طاقت شده ام . لعنت به روزهایی که تمام استفاده را ازشان می بریم که 3 روز دیگر نداریمشان . لعنت به این احساس کودکانه و پاک .


امروز همان فردایست که همین دیروز صحبتش بود .
خوابم را گم کرده ام.
خانه ام را گم کرده ام .
خاطره های خفته در رنگ لباس ها یم را ،
مضراب برنجی ترانه های تارم را ،
رگه های خوش نقش مرمر و ماه را ،
دل داری صبور زمزمه های آشنا را ،
حتی گرمای مطمئن صدایی را که می گفت :
عشق نشانی ساده ایست که تنها وقتی گمش کردی پیدایش می کنی.

نه شاه پری
با این سیاهی سر گردان روز های گم شده دیگر حتی درد هم ندارم
حالا سد دلواپس انگشت های مهربانت را از سر احوال چشمه رگهایم بردار
بگذار دریا عبور کند.
داستانی هست که باید به گوش سوسوی چراغهای بی خبر ساحل برسد.

 گذشته

گذشته –  یه زخم پیر و کهنه ست خوب نمیشه !

تو ابرا یه ابر گریه سازه دود نمیشه

یه مرغ جلده که هیچوقت نمی ره

یه دشت خشک که با اشک جون میگیره

یه زنجیره یه بنده – یه دیوار بلنده

گذشته جنس کوهه -  مثل سنگه

چه سخته – چه سخته -  گذشتن از دیوار گذشته

یه خوابه رسیدن به فردایی که پشت اون نشسته

 

گذشته تو فریاد همه گریه هامی

یه عمره تو بیداری تلخ قصه هامی

تو شب هامو به بیزاری کشوندی

تو خورشید یه بی خوابو سوزوندی

تو آزاری تو دردی – یه دیوار بلندی

گذشته جنس کوهی مثل سنگی

 

چی میشد چی میشد

تموم لحظه هایی که می رن بمیرن

بمیرن بمیرن بمیرن

که امروز منو از من نگیرن

 

I can't

 

نمی تونم .

 به تمامی مقدسات قسم که نمی تونم ، دست من نیست ، از توان من خارجه.

سالهاست همین جور بوده ، نه من اعتراضی کردم نه کسی ، گیرم که گاهی دلم هم تنگ می شده ولی نه خواستنی بود و نه اجباری و نه شرایط ایده آلی . ولی الان دیگه حتی تصویر سازی هم نمی تونم بکنم تو ذهنم چه برسه به اینکه فکر کنم واقعیته.

توضیحی هم ندارم براش فقط اینکه

من

نمی تونم.

 

از دیروز تا حالا لبم به صورت پرانتز بسته است.  یعنی اینجوری (: ، خوشم خیلی ، حالا چرا رو نمی دونم .

این هفته روزی ۱۲ ساعت کار کردم  . خوب بود.

شماها خوشتون نمی یاد٬ سنتی سنتیه ٬‌من باش شادم

Anniversary

سالگردشه ، سالگرد چی ؟ نمی دونم ، فقط میدونم که سالگردشه . برام مهمه ، با اینکه نمی دونم سالگرد چیه . چیه خب؟ تاحالا سالگرد نداشتم. همیشه یا وقایع اونقدر بی اهمیت بودن که اگه به تاریخ سال بعد هم می رسیدن اهمیت سالگرد گرفتن نداشتن ، یا اینکه وقایع اینقدر مهم بودن که به یه سال نمی کشیدن که کسی یادش بمونه اُ الان سالگردشه .
الان هم واقعه ِ مهم نبوده هم به یه سال کشیده هم ما یادمون مونده. و هم فردا سالگرد میگیریم.

تا چند وقت پیش هم چیز خوب بود ، خوب نبود عالی بود ، حتی عالی هم نبود پرفکت بود ،‌ همه چیز از نظر من البته ، از همه چیز و همه کس راضی بودم ، از موقعیتم ، وضعیتم، روحی و روانی و جسمی و مالی و همه چیز . بدون اینکه اتفاقی بیافته از همه چیز و همه کس و موقعیتم و وضعیتم ناراضی شدم ، بدون اینکه هیچ اتفاقی بیافته . گیرم که یه دو هفته ای سر درس خوندن و نخوندن استرس گرفتیم و دعوا کردیم و گند زدیم به هیکل هم ، گیرم که سر کار همش دچار استرس می شدم و گیرم که همه یهو بیزی شدن و ... ، اونقدرا مهم نبود.
امشب که باز چند نفری سر میز شام نشسته بودیم و منتظر بودیم که بالاخره به ما هم سرویس داده بشه ؛ احساس کردم ممکنه باز هم از همه چیز همون قدر لذت ببرم که قبلا می بردم
آدمای اندکی هستن که مطمئنم بی برو برگرد دوسشون دارم ، ولی تا دلت بخواد آدمایی هستند که مرز دوست داشتن و نفرت داشت ازشون برام نامعلومه ، برخورد باهاشون هم برام سخته .

فردا یه هفته جدید ِ‌، دوباره طبق معمول سر هفته تصمیم میگیرم اِن تا کار رو بکنم و اِن منهای یکتا کار رو نکنم ،ولی ته هفته که میشه همونیه که سر هفته بوده . ولی خدایی میخوام از فردا دیگه زود برم سر کار.


پی نوشت 1 - یادت نره تحت هیچ شرایطی حق نداری دروغ بگی ، میتونی نگی ، پنهان کنی ، ولی باید راست بگی حتی به قیمت ناراحت شدن (تو یا من) .
پی نوشت 2 - از سوء تفاهم متنفرم.
پی نوشت 3 - شاد کردن دل یه آدم خیلی ساده ست ، بش فک کن!
پی نوشت 4- میدونی این هفته چه خبره؟ من الان یادم افتاد
پی نوشت 5 - چیزی تا تولدمون نموندها !
پی نوشت 6 - بقیه اش باشه برای بعد از سالگرد

پنیر !

 

حرف دارم !

 

یه عالمه حرف دارم ! نیاز به کنفرانس آشپزخونه اساسی دارم !

 

شب خوفی بود !

 

دوست ورزشکارمون .....

 

اول از همه با یه ساعت غش غش خنده  و آب انار خورون با دوست ورزشکارمون شروع شد  !! می دونی بعد از چند وقت ؟ مثل همیشه از بودنش شاد بودم ! دوسش دارم – موجود جالبیه ! یه عالمه راجع به همه کثافت کاریامون و شیطنت هامون حرف زدیم و شاد شدیم !

 

حرف دارم !

 

دوسش دارم ! نه – دوسش ندارم – عاشقشم !! (؟؟؟؟) وقتی می خنده دیگه هیچ غمی تو دنیا ندارم ! حتی اگه پام تو آرزوی شب تولدش نباشه !

 

پولیور راه راه افقی رنگی رنگی بهش میاد ! هیچوقت از دیدنش اینقدر شاد نشده بودم ! جیغ نکشید -  به خاطر خودش شاد شدم.احساس آشنایی می کنم باهاش !!!!! موجود فوق العاده چاق و لذیذیه ! والا ! حتی با ریش نزده !!!

 

همشون مثل قبل بودن ! هممون مثل قبلنا – مثل یه سال پیش یا حتی دو سال پیش بودیم.مثل تو – منم از بعضیاشون دل خوشی ندارم ولی امشب فهمیدم که هنوز هم برای تک تکشون هلاکم ! حتی اگه دوست خیلی منطقیمون گه زده باشه به همه چی – حتی اگه مامان خانواده قابل تحمل نباشه – حتی اگه دوست ظاهرن عاقلمون هی بگه هیس -  حتی اگه دوست ورزشکارمون خودخواه باشه – من هنوز هلاکشونم !!!

خیلی وقت بود دو سه ساعت نریخته بودیم رو هم و جیغ جیغ نکرده بودیم.حتی الوند هم از دیدنمون شاد شد – اونم عادت کرده که هی بهش سر بزنیم.اونجا رو دوست دارم – همیشه ازش خاطرات خوبی داشتم به خصوص که جای پارکم داره !!!!!

 

حرف دارم !

 

دوست ورزشکارمون ....

 

امشب یه عالمه راجع بهت حرف زدم ! راجع به تو که نه – راجع به یه موجود فرضی !  داشتم سعی می کردم حس دخترونه رو به دوست ورزشکارمون حالی کنم – به خاطر همین مجبور شدم رجوع کنم به همه حسای مرده و نمرده برای تو !!!  به خاطر همین هم الان نمی تونم از فکرت بیام بیرون !!! والا !

 

و اما دوست ورزشکارمون ....

 

مستقیما ازش پرسیدم ... حالش چطوره ! مستقیما 45 دقیقه راجع بهش حرف زدیم !!

 

آقا من به خودم افتخار می کنم ! کاری کردم که دوست ورزشکارمون بهم گفت هیچوقت فکر نمی کردم اینقدر منو بشناسی !!!!!! والا !

چیز جالبی گفت : ضبط pioneer خیلی توپسه ولی هر چی که صدا ازش در میاد به خاطر حضور آمپلی فایراشه ! حالا من  آمپلی فایر  رو برداشتم و لی سعی می کنم ازش صدای توپ بگیرم چون ضبطم Pioneer _ !!! منطقا نمیشه ولی من می گیرم !!!!!

 

خودخواهه ! ازم پرسید بده یا خوبه – بهش گفتم من نمی تونم نظر بدم چون من می پسندم.

 

مستقیما بهش گفتم که خودخواهه ! گفتم حسابگره و گفتم دوست پسر سختیه ! سخت و بد رو اشتباه فهمید ولی بهش حالی کردم که سخته !! بهش گفتم که ... مسلما موجود خاصی بوده که تونسته با تو کنار بیاد و تو انقدر دوسش داری که حتی حاضر نیستی راجع بهش حرف بزنی !!!!

 

جالبه ! بهم گفت تو اولین کسی هستی که من دارم راجع به ... باهاش صحبت میکنم.

 

بهش گفتم وقتی یه چیز تاپ داشتی و حالا دیگه نداریش هیچ چیزی رو نمی تونی قبول کنی و تلاش کنی برای اینکه تاپ بشه !

 

حرف دارم !!!

 

عین کف دستم میشناسمش ! عین کف دستم !!!!

 

پارسال وقتی بهش گفتم که الان دیگه با دوست درازمونم بهم  گفت اگه اون 10 از 10 دوست داشته باشه و تو 5 از 10 - یا تو باعث میشی اون افت کنه یا یاید خودتو به 10 اش برسونی وگرنه همه چی خراب میشه.امشب ازم پرسید چندی ؟ گفتم نمی دونم ولی می دونم که نبودنش رو اصلا نمی تونم تحمل کنم ! خوشحال شد !!!!  حرف قشنگی زده – توام یادت باشه !

 

حرف دارم !

 

یه قیافه ای اونجا بود که منو به شدت یاد دوست پسر سابقم مینداخت – قیافتا که نه – ولی حول تعصبشو داشتم و دارم ! از همه آدمای گیر متنفرم !!!

 

میدونی چاق منزوی من – عین یه منبع چاق انرژی می مونی – جایی که هستی هوا هم انرژی میتپونه  بهم !

شال صورتی بهت میاد ! اخو و کسالت اصلا بهت نمیاد ! میبینمت مشعوف میشم که خوشبختیو سعادتمند ! ببین – خوش باش !!

 

هنوز هم حرف دارم ! هنوز هم دوست دارم !  کاش تو هم ....

 

 

 

W810i

 

های !!

 

من اینجام ! چاق و فربه و سرزنده و شادمان !

 

تو استراحت اجباریم ! تعطیلات فوق العاده مزخرف و بی جا و بی برنامه ای بود ! به طور مداوم فیلم دیدم و خوابیدم.از پس افقی بودم کمر درد مزمن گرفتم ! ( به تنهایی ! )

 

آقا من مشعوفم ! باز هم می گم که مشعوفم.چاق دوست داشتنیت چاق خیلی خیلی دوست داشتنیه که در جوار تو مسلما صد برابر چاق تر و دوست داشتنی تر به نظر می رسه ! هر چند حضور یه آدم – فرقی نمی کنه چاق باشه یا لاغر – که باید با تو شمرده شه – چیز بسیار بسیار غریب و خوفیه ولی مهم اینه که چاقت دوست داشتنیه !!!

 

متنفرم ! بیزارم ! از تمامی زندگیم چندشم میشه !

 

تو نه بارونی نه شن باد

تو نه مرهمی نه فریاد

 

تو نه خسته ای نه هم پا

تو نه از غیری نه از ما

 

 

امروز یه جایی بودم که دو تا موجود هم سن و سال خودم پیشم نشسته بودن.یکی به طرز فجیعی گرفتار مخدر جات و یکی به شدت درگیر ...

جالب اینجاست که هر دو رو از روزی که شروع کردن میشناسم و کاملا می بینم و میشنوم.گریه ها و خنده هاشون رو می بینم و به عنوان یه رهگذر گوشه راهشون را می رم ! می دونی – همیشه فکر می کنیم فلان اتفاق برای ما که نمیفته ولی جالب اینجاست که همه اون فلان اتفاق ها به راحتی می تونه برای هر کسی بیفته.مثل من و تویی که هیچوقت فکر نمی کردیم قاطی این جور بازیا بشیم ولی هر دومون شدیم و چه جورم گیر کردیم.

هر دو رو دوست دارم.رو هر دو تعصب دارم ! نگران هر دوام و به شدت درگیر مشکلات و مسایلشون میشم.یه جورایی خودمو در قبالشون مسئول می دونم.از من بد تر تیتا نیممه که عین فرشته سر شونه هاشون همیشه باهاشونه !

 

تو نه بیرون نه درونی

تو نه ارزون نه گرونی

 

تو نه خاکی پوشش گنج

نه یه مهره روی شطرنج

 

متنفرم ! بیزارم ! خستمه !

 

اونی که خوب میفهمه متخصص اعصاب و روانه و تیتانتمم هم مددکار اجتماعی ! منم این وسط نمونه کامل کیس اعصاب و روان !!! هه !

 

نمیدونم این وسط چقدر مقصر بودم و چه قدر اشتباه کردم ولی می دونم که تمامی تلاشم رو کردم تا بهترین کارایی که بلدم رو بکنم ! حالا این که کارایی که بلدم چیزای خوبیه یا بد رو دیگه نمی دونم ! نفهمیدم چه جوری شد که یهو همه چیز بد شد ! خوب بودا – یهو بد شد ! به هر حال هر اتفاقی که بیفته حتما یه حکمتی توش هست !!

 

تو فقط هستی که باشی

تو نه مرگی نه تلاشی

 

نمی تونم – نمی تونم

تو رو هم صدا بدونم

 

تو یه روز سبزی یه روز زرد

یه روز همدردی یه روز درد

 

کار خیلی سختیه ! دوست پسر داشتن کار خیلی خیلی خیلی خیلی سخت و خطرناکیه ! از تک تک قابلیت هام برای امور دوست پسر داری دارم استفاده می کنم منتها مشکل اینجاست که قابلیت هام در این زمینه خیلی محدوده !

از بین دو تا الگوریتم ممکن یکی رو النتخاب کردم و با استفاده از همون قابلیت های محدودم روش انتخاب شده رو اجرا کردم ! نتایج اولیه بعد از اجرا که کاملا خوب و موفقیت آمیز بود منتها باگ های احتمالی بعد از گذشت زمان رو میشه ! امیدوارم که بر طرف کردن این باگ ها خیلی سخت نباشه و به بن بست نخورم که مجبور شم الگوریتم دوم رو اجرا کنم !  من کلا از بحث و مشاجره و مشاعره متنفرم مثل لپ تاپ و موبایل دوست درازمون و چراغ حقانی و ....

 

 

دوست دارم ! بارون رو دوست دارم – هوا ملسه – تو می گی دو نفرست ولی به نظر من کاملا یک نفرست ! تنهایی می تونی به همه چیزای خوبی که داری و همه چیزای بدی که نداری فکر کنی -  می تونی همه خاطراتتو بکشی بیرون و کلی باهاشون حال کنی !

من که خر کیفم ! تو این دو هفته ای که هوا اینجوری بوده یه عالمه چاق شدم ! چی میشد اگه همیشه همین جوری می موند ؟؟ ها ؟ نمیشد ؟؟!!

والا !

 

بالاخره بعد از مدت ها امشب تونستیم با هم به صورت عمیق حرف بزنیم !  این عمقه رو دوست دارم -  خوشحالم میکنه ! به خصوص این که از انزوا هم در اومدی ! ببین – یک درصد ببینم – بشنوم -  بخونم حالت ناخوش داری – اینقدر می زنمت که ناخوش شی ! من تحملشو ندارما !!

 

متنفرم ! بیزام ! از زندگیم متنفرم ! افسردم ! کسلم ! خستم ! درگیرم ! عصبیم ! مریضم ! ویروس تومه ! کلافم ! چیزم !!!

 


 

در ضمن هر کسی توانایی خوردن گل نداره !!! من دارم !  یو ها ها !