.

.

!!!Bearable heaviness of being

باز هم یه آخر هفته آروم ، پر از فیلم ، اینقدر پشت سر هم فیلم دیدم که الان دقیقا یادم نمی یاد چیا بود

بهترینش سبکی تحمل ناپذیر هستی بود ، بهتر می بود اگر فیلم رو هفته پیش دیده بودم . همونقدر که کتابش واسم کشش داشت با همه سانسورهایی که شده بود ، فیلم هم برام جذاب بود ، آخ که من عاشق این فلیپ کافمنم ، عجب فیلمی ، عجب دکتری ، عجب ژولیت بینوشی ! یه فیلم در مورد آدمای شکست خورده ، درباره آدمایی که فکر بزرگ دارند اما رفتار بزرگوارانه ندارن ، آدمایی که معنای رابطه انسانی را بلد نیستند اما تو غربت تازه می فهمند دوست داشتن یعنی چی ، آخ که من این آدما رو چقدر خوب میشناسم و نمی دونم چرا عاشق دکتر فیلمه می شم هی هی ، خداوندا از این دکترا با اون نگاه نافذ و دستهای زیبا و پیشونی بلند به ما هم عطا به فرما !

هپی فیت هم که پر از موسیقی بود و پنگون  ، هیدن  میشائیل هانکه رو هم بالاخره دیدم  ، باز هم ژولیت بینوش دوست داشتنی. حتی تو نقش دوم هم پر رنگه . دیکاپریو ی جوان هم که غوغا کرده بود تو واتس ایتینگ گیلبرت گریپ و البته جانی دپ.


 

میدونم چقدر گند بودم این چند وقت ، می دونم چقدر پیر بودم و غرغرو ، می دونم که می دونی به خاطر همه فشارهایی بود که روم بود ، می دونم تحملم کردی ، می دونم هوا مو خیلی داشتی ، نمی خوام پیر باشم ، نمی خوام بی انرژی و کسل باشم ، قول می دم نباشم دیگه ، دنیا هم بالاخره بعد از 3 ماه و نیم سرویس کردن مداوم دهنم می خواد کم کم روی خوش نشون بده . ببینم چیکار میکنه . خوب و شاد و جوون .

 

 

این دفتر خاطرات روزانه صورتی کم کم حالمو بهم می زنه ! مثل خیلی چیزایی که حالمو بهم مینه !!! مثل خیلی چیزایی که می شنوم و خیلی آدمایی که روز به روز رنگ عوض می کنن و خودشونو دو دستی تقدیم می کنن به بازیای کثیف زمونه و  حتی یک لحظه هم به این فکر نمی کنن که زندگی کردن خیلی مهمتر از زندگی رو گذروندنه و انسان بودن خیلی سخت تر از این که فقط  با یه ادعای کوچولوی تو خالی بشه بهش رسید !  مثل خیلی از زندگیایی که به خاطر هیچ و پوچ به گه کشیده می شن بدون این که حتی لحظه ای بهشون فکر شه ! مثل همه دروغ هایی که میگن و میشنویم و نمی فهمن که چشماشون عربده میکشه که دارن دروغ میگن ! گفتم – باید پیدا کنیم که چه چیزی واقعا ارزش ارزشمندی رو داره ! هر کسی یه لیاقتی داره – هر کسی قدر لیاقت خودش ! هر کسی لیاقتش قد شعورشه -  هر کسی قدر شعورش می فهمه !! هر کسی نمیفهمه ! خودمونو می زنیم به نفهمی ! خودمونو می زنیم به موش مردگی – غافل از اینکه دست موش مرده هم بالاخره یه روزی رو میشه !  چی میشه که اینقدر سریع رنگ عوض می کنیم ؟ چی میشه که سوراخای مغزمونو میذاریم در خدمت پوچی های دیگران ؟ چی میشه که نمیتونیم یه چیزی رو نگه داریم ؟ چی میشه که دم از رفاقت می زنیم و بعد جاخالی میدیم ؟ چی میشه که حتی سر حرف خودمون هم نمیتونیم وایسیم ؟ چی میشه که میاییم و میگیم و بهم میریزیم و میریم و میزنیم زیرش و بهم میریزیم ؟ چی میشه که همه گذشتمونو یادمون میره ؟ چی میشه که میگیم تو نتونستی ؟ چی میشه که حتی جرات روبه رو شدن با اشتباهات خودمون رو نداریم ؟ چی میشه که احساس رو به راحتی می بریم زیر سوال ؟ چی میشه که اشتباه میکنیم و از دست میدیم و تلاش میکنیم و به دست میاریم و دویاره اشتباه می کنیم و دوباره از دست میدیم ؟ چی میشه که نمیتونیم و نتونستن خودمون رو به این راحتی توجیه میکنیم ؟ چی میشه که چشمامونو می بندیم و تو دایره کوچیک دورمون خوشبختی رو معنی میکنیم ؟ چی میشه که هیچ کسی غیر از خودمون رو نمیبینیم ؟  چی میشه که به راحتی میتونیم ادما رو فراموش کنیم و از کنارشون بگذریم ؟؟!! چی میشه که به راحتی میتونیم از هم متنفر شیم و همه جملات و لحظات رمانتیکمون رو فراموش کنیم و تمام رفاقت هامون رو ..مون هم حساب نکنیم  ؟ چی میشه که آدمارو تا وقتی میخواییم که بهشون احتیاج داریم ؟ چی میشه که فقط وقتی تنهاییم یاد آدما میفتیم ؟ چی میشه که همیشه خواسته میشیم برای رفع کتی ؟؟!  چی میشه که واحد شمارش عشق رو نفر میپذیریم ؟ چی میشه که اینقدر ضعیف میشیم که نمیتونیم دست و پای خودمون جمع کنیم و یه حداقل زمانی رو پای حرفامون بمونیم ؟؟!!! چی میشه که نمیتونم –  نمی تونی – نمیتونه .... میدونی -  تنها چیزی که باعث میشه یه نفر رو به عنوان دوست بپذیرم و تنها چیزی که باعث میشه یه دوست از چشمم بیفته -  دروغ نگفتن یا گفتنشه !


همیشه گفتم رابطه دونفرست ! برای نبودنش تصمیم گرفتن یه نفر کافی نیست و برای بودنش هم هندل زدنای یه نفر کافی نیست ! تعادل ! برای به تعادل رسوندنش هر دو کفه ترازو باید با وزن خودشون ور برن ! باید ببینم ! باید خواستنت رو ببینم ! باید ببینم که سر حرفای قشنگ و دوست داشتنی که زدی هستی !  تکرار نکن ! من تکرار نمی کنم.

 

Freedom

sometimes life can be worse than a bad sitcom

End of discussion

End of relationship

 

JiJi

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چیزی که این وسط زیاد پیدا میشه مو _ !

 

I want to thank you for giving me the best day of my life
Oh just to be with you is having the best day of my life

 

میدونی – وقتی می بینم اینقدر cool  _ - واقعا به خودم لعنت می فرستم که نمی تونم بی تفاوت باشم !

 

I’ve tried to go on like I never knew you

 

یه چیزی هست که ناراحتم میکنه ! یه کبودی کوچیک که هر موقع چشمم بهش میفته وحشت زده میشم ! اتفاقی که همیشه می دونستم بالاخره یه روزی یه جایی خودشو نشون میده و حالا -  درست همین حالا ! حضورش رو اعلام کرده !

 

توی خیابون فرشته هم میشه با صدای بلند مسعود فرد منش ( مسلما یه آهنگ خاص ) گوش داد و تا جای ممکن جوادی رقصید ( قطعا یه آهنگ خاص )  !

 

صدای بارون رو میشه جور دیگه هم گوش داد ! قویتر – قشنگ تر -  آروم تر – آبی تر

 

میشه دنیا رو داشت و از دستش داد

میشه دنیا رو داشت و محکم نگهش داشت

میشه دنیا رو داشت و هیچ کاری نکرد !

میشه دنیا رو داشت و با رنگ قهوه ای بدرقش کرد

میشه دنیا رو داشت و توش گاز داد

میشه دنیا رو داشت و بهش گفت وایسا !

 

 

دست بد اوردن توی یه بازی -  چیزیه که تو بخوای یا نخوای پیش میاد ! مهم اینه که اینقدر توانا باشی که بتونی با بش هم بازی رو کنترل کنی !

  



خیلی مهمه ! استرسلیم برات ! دافی کوچیکه  -  تقاضا می کنم محکم باش ! یقیین دارم که حرفی توش نیست !

 

 

 

 

خیلی چیزا هست که ارزش خیلی چیزا رو داره !

خیلی چیزا هست که ارزش هیچی نداره !

مهم انتخاب کردن این خیلی چیزاست برای ارزش گذاری !!!


ما که رسیدیم ته خط !

با صدای بلند - به حماقت ناشی از سادگیش می خندم ! به حماقت ناشی از راه راه بودنش هم می خندم ! دنیا گاو زیاد داره - ولی مسلما غیر گاو رو بیشتر !!! با چشم بسته - دنیا یکرنگ تر و بی دردسر و خودخواهانه تره !!

رسم دو رنگی نیست آیین ما - روز و شب ما یکرنگ باشد !


 

Dance me to your beauty with a burning violin

Dance me through the panic 'til I'm gathered safely in
Lift me like an olive branch and be my homeward dove


Dance me to the end of love
Oh let me see your beauty when the witnesses are gone
Let me feel you moving like they do in Babylon
Show me slowly what I only know the limits of


Dance me to the end of love

Dance me to the wedding now, dance me on and on
Dance me very tenderly and dance me very long
We're both of us beneath our love, we're both of us above


Dance me to the end of love

Dance me to the children who are asking to be born
Dance me through the curtains that our kisses have outworn
Raise a tent of shelter now, though every thread is torn


Dance me to the end of love

Dance me to your beauty with a burning violin
Dance me through the panic till I'm gathered safely in
Touch me with your naked hand or touch me with your glove


Dance me to the end of love


۱- تبلیغاتی می نویسم - زیبا - مطمئن - جا دار ! ۱۰-۱۱:۳۰ صبح - پارازیت - رادیو جوان

۲- office ندارم !

۳- دنیا مال منه وقتی با منه ...

۴- از دروغ متنفرم ! به هر دلیلی - از طرف هر کسی !


 

break up

متنفرم ، از همه چیز و همه کس متنفرم .

از خودم متنفرم ،

 از این وضعیت ساسپند شده متنفرم ،

 از زندگی ماشینی بی تفریحم متنفرم ،

 از ساعت 7 صبح تا 10 شب کار کردنم متنفرم ،

 از شرکت سعادت آباد با یوزرهای پفیوزشون متنفرم ،

 از پسر حاجی های پولدار متنفرم ،

 از استاد زبانم که عاشقش بودم متنفرم ،

 از همه همکارام که عاشقم می شن یهو متنفرم ،

 از طرز نگاه کردن آدما بهم متنفرم ،

 از قضاوتهای چرت متنفرم ،

 از آدمایی که ادعان متنفرم ،

 از تویی که  رفتارت با همه و من یکیه متنفرم ،

 از تویی که با این همه بدی که در حقت کردم داری بیشترین خوبی رو در حقم میکنی بدون اینکه به روم بیاری هم متنفرم ،

 از شرایط موجود متنفرم ،

 از تویی که آروم نشستی هم متنفرم ،

 از تویی که غوغا می کنی هم متنفرم ،

 از  امتحان آیلتس متنفرم ،

 از استقلال متنفرم ،

 از حساب بانکیم که پر میشه و صورتم که هر روز پر جوش تر متنفرم ،

 از گرما و آفتاب متنفرم ،

 از مرگ های پی در پی ای که پیش میاد متنفرم ،

 از بی توجهی احمقانت متنفرم ،

 از اینکه نیست متنفرم ،

 از بودنش متنفرم ،

 از گریه متنفرم،

 از ضعف متنفرم،

 از لینوکس متنفرم ،

 از سرور و بک آپ و ناول هم متنفرم ،

 از پروژه پشت پروژه متنفرم ،

 از هر نقطه ای که من و یاد تو بندازه متنفرم ،

 از این که حتی یه خط می تونه من و تا آخر شب داون کنه متنفرم ،

 از خودم متنفرم. از خودم متنفرم.

  حالم بده ، خوب هم نمی شم ، الان ماهاست وضع بدتر و بدتر میشه و من هر کاری میکنم نمی تونم باش کنار بیام،  شصتاتون رو حواله من کنید و بخندین ،لذت ببرین که من حالم بده .خیلی بد